ابهام محاسبه شده در رژیم‌های اقتدارگرا: مقایسه ای بین استراتژی‌های ساخت تسلیحات کشتار جمعی توسط عراق صدام حسین و جمهوری اسلامی ایران


 

چالش‌هایی که رژیم‌های اقتدارگرا در مدیریت برنامه‌های تسلیحات کشتار جمعی (WMD) خود تحت نظارت بین‌المللی با آن روبرو هستند، الگوهای ثابتی از:

  • ابهام محاسبه‌شده، 
  • ناهماهنگی داخلی، و 
  • مقاومت در بعد خارجی 
 را آشکار می‌کنند.  
 
نمونه بارز این رفتار، اقدامات عراق بین جنگ اول خلیج فارس در سال۱۹۹۱ و سپس حمله به آن به رهبری ایالات متحده در سال ۲۰۰۳ است که نمایانگر ویژگیهای «مخمصه متقلب»(Cheater's dilemma) و «مشکلات رییس- عامل»(principal-agent problems) بود.
 
این پویایی‌ها دریچه ای برای درک وضعیت فعلی جمهوری اسلامی ایران فراهم می‌کنند.

 

عراق: داستانی هشداردهنده از ابهام محاسبه‌شده

پس از شکست در جنگ خلیج فارس، عراق با فشار بین‌المللی برای افشای برنامه‌های تسلیحات کشتار جمعی خود و خلع سلاح تحت نظارت سازمان ملل مواجه شد. با این حال، رژیم درگیر «مخمصه متقلب» شد. هر افشاگری درباره توانمندی‌های آن در زمینه ساخت تسلیحات کشتار جمعی، احتمال دریافت امتیازات بیشتر از جامعه بین‌المللی را کاهش می‌داد، در حالی که پنهان‌کاری به تحریم‌های فلج‌کننده و بی‌اعتمادی عمیق‌تر دامن می‌زد.

این معضل با مشکلات رییس- عامل در رهبری عراق تشدید شد. دستورات صدام حسین همیشه توسط زیردستان با دقت اجرا نمی‌شدند و جناح‌های داخلی سیاست‌های رقابتی را دنبال می‌کردند. در نتیجه، رفتار عراق به‌طور متناقضی هم آشفته و هم محاسبه‌شده به نظر می‌رسید.

با وجود این چالش‌ها، رژیم صدام حالتی از ابهام را حفظ کرد که باعث ناامیدی و نگرانی جامعه بین‌المللی شد. در نهایت، تهاجم به رهبری ایالات متحده در سال ۲۰۰۳ ناشی از این سوءظن بود که عراق برنامه‌های ساخت تسلیحات کشتار جمعی خود را حفظ یا از سر گرفته است -سوءظنی که نادرستی آن بعدها ثابت شد، اما ریشه در تاریخچه پنهان‌کاری عراق داشت.

 

جمهوری اسلامی ایران: نمونه ای جدید از نگرانی‌های رو به گسترش در زمینه ساخت تسلیحات کشتار جمعی

ایران نمونه‌ای مشابه، اما متمایز، از ابهام محاسبه‌شده و مقاومت بین‌المللی ارائه می‌دهد. در حالی که برنامه هسته‌ای مخفی آن در سال ۲۰۰۲ توسط اطلاعات خارجی فاش شد، ایران از آن زمان بین همکاری محدود با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی (IAEA) و انکار کامل دسترسی بازرسان نوسان داشته است. این الگو کتابچه بازی استراتژیک عراق را منعکس می‌کند و بین افشای کافی برای جلوگیری از پیامدهای شدید و حفظ شفافیت به منظور حفظ مزایای استراتژیک، تعادل برقرار می‌کند.

نگرانی جدیدتری که وضعیت ایران را پیچیده‌تر می‌کند، گزارش‌های اخیر از توسعه توانمندی‌های تسلیحات شیمیایی است. در تاریخ ۲۶ نوامبر ۲۰۲۳، مؤسسه مطالعات جنگ (ISW) و مؤسسه علم و امنیت بین‌المللی یافته‌هایی منتشر کردند که نشان می‌دهد ایران بر تولید و استفاده از عوامل شیمیایی دارویی (PBAs) برای اهداف نظامی تمرکز دارد. این مواد شیمیایی دوگانه که کاربردهای مشروع پزشکی و دامپزشکی دارند، می‌توانند برای عملیات تهاجمی به کار گرفته شوند.

طبق این گزارش، ایران در ساخت، تثبیت و تحویل عوامل شیمیایی دارویی، از جمله توسعه پهپادها و نارنجک‌ها به عنوان مکانیسم‌های انتشار، پیشرفت کرده است. این تحولات که نقض آشکار کنوانسیون تسلیحات شیمیایی (CWC) است، نشان‌دهنده تمایل رژیم به عبور از مرزهای هنجارهای بین‌المللی است. علاوه بر این، ایران به تامین عوامل شیمیایی تسلیحاتی برای گروه‌های نیابتی خود متهم شده است، که خطر استفاده از آنها را در درگیری‌های آینده افزایش می‌دهد.

 

مقایسه دو مورد

هر دو عراق و ایران نمونه‌هایی از چالش‌هایی ارائه می‌دهند که رژیم‌های اقتدارگرا در مدیریت برنامه‌های تسلیحات کشتار جمعی خود تحت فشار بین‌المللی با آن روبرو هستند. شباهت‌های کلیدی عبارتند از:

  1. ابهام استراتژیک: هر دو رژیم از افشاگری‌های جزئی و انکار برای حفظ اهرم استراتژیک  استفاده کرده‌اند، در حالی که از انطباق کامل با خواسته‌های بین‌المللی جلوگیری می‌کنند. این ابهام محاسبه‌شده، بی‌اعتمادی را تقویت کرده و حل و فصل دیپلماتیک را پیچیده می‌سازد.

  2. محدودیت‌های داخلی: چالش‌های داخلی، از جمله رقابتهای جناحی و ناکامی در اجرا، منجر به رفتارهای ناهماهنگی شده است که ممکن است به نظر عمدی بیایند، اما اغلب بازتابی از بی‌نظمی است.

  3. جنگ نیابتی: هر دو رژیم به دنبال تقویت نفوذ منطقه‌ای خود از طریق انتقال فناوری‌ها یا قابلیت‌های مرتبط با تسلیحات کشتار جمعی به گروه‌های نیابتی بوده‌اند، که لایه‌هایی از پیچیدگی به نگرانی‌های امنیت بین‌المللی افزوده است.

با این حال، تفاوت‌های مهمی وجود دارند. برنامه‌های تسلیحات کشتار جمعی عراق عمدتاً پس از دهه ۱۹۹۰ متوقف شد و رفتار آن در دوره قبل از تهاجم ۲۰۰۳ بازتابی از جاه‌طلبی‌های قبلی بود. در مقابل، فعالیت‌های فعلی ایران نشان‌دهنده گسترش مداوم قابلیت‌های تهدید کننده آن، از جمله توسعه تسلیحات شیمیایی، همراه با برنامه هسته‌ای مناقشه‌برانگیز آن است. این پویایی ایران را به عنوان تهدیدی فعال و در حال تحول در موقعیتی قرار می‌دهد که عراق در اوایل دهه ۲۰۰۰ نبود.

 

درس‌هایی برای مقابله با تهدیدهای جمهوری اسلامی ایران

تجربه جامعه بین‌المللی با عراق نشان‌دهنده خطرات قضاوت نادرست درباره نیات و قابلیت‌های رژیم‌های ناشفاف است. در حالی که فشارهای دیپلماتیک و اقتصادی همچنان ابزارهای کلیدی هستند، باید با جمع‌آوری اطلاعات قوی و ارتباطات واضح درباره خطوط قرمز همراه شوند. درس‌های عراق همچنین بر اهمیت پرداختن به پویایی‌های داخلی درون رژیم‌ها تأکید می‌کند که می‌تواند غیرقابل پیش‌بینی بودن آنها را تقویت کند.

برنامه‌های در حال گسترش تسلیحات کشتار جمعی جمهوری اسلامی ایران، همراه با حمایت آن از جنگ‌های نیابتی، به یک واکنش هماهنگ و چندجانبه نیاز دارد. عدم رسیدگی به این تحولات خطر جسارت بیشتر ایران را به همراه دارد که ممکن است پیامدهای مخربی برای امنیت منطقه‌ای و جهانی داشته باشد.

با بررسی شباهت‌ها بین رژیم های عراق و جمهوری اسلامی ایران، تحلیل های ارزشمندی در مورد نحوه مدیریت فشارهای مرتبط با چگونگی خلع سلاح رژیم‌های اقتدارگرا در زمینه تسلیحات کشتار حمعی به دست می‌آوریم. این موارد ما را به یاد تعادل ظریف بین دیپلماسی، اجرا و نیاز به هوشیاری در حفاظت از هنجارهای امنیتی بین‌المللی می‌اندازد.

 

منابع:

 

https://colab.ws/articles/10.1162%2Fisec_a_00382

https://www.tortoisemedia.com/2024/05/28/exclusive-iran-believed-to-be-developing-chemical-weapons-decades-after-publicly-giving-them-up

https://ctc.westpoint.edu/tehrans-tactical-knockout-weaponized-pharmaceutical-based-agents